- مالکیت شرکتی
مالکیت شرکتی برابر درصد سهام نگهداری شده توسط اجزای شرکتهای سهامی از کل سهام سرمایه می باشد و شامل تمام انواع شرکتهای سهامی است بیان شد . این متغیر در پژوهشهای کومار (2003)، هارت و لیزال (2006) و نمازی و کرمانی (1387) نیز با همین تعریف به کار رفته است.
- مالکیت مدیریتی
مالکیت مدیریتی بیانگردرصد سهام نگهداری شده توسط اعضای خانواده هیئت مدیره است. این متغیر در پژوهشهای کومار (2003)، هارت و لیزال (2006) و نمازی و کرمانی (1387) نیز با همین تعریف به کار رفته است.
- مالکیت نهادی
سرمایه گذاران نهادی یکی دیگر از سازو کارهای گذاران می می باشد که می تواند بر مدیریت شرکت نظارت داشته باشد. زیرا آنها هم می توانند بر مدیریت شرکت نفوذی چشم گیر داشته باشند و هم می توانند منافع مدیریت را با منافع گروه سهامداران هم سو کنند. راه هایی که بوسیله آن سهامداران می توانند بر مدیریت نظارت کنند عموماً در چارچوب نظریه کارگزاری معرفی می شود. هر روز بر اهمیت نقش نظارتی سرمایه گذاران نهادی افزوده می شود زیرا هم بسیار بزرگ و با نفوذ شده اند و هم تمرکز مالکیت قابل ملاحظه ای را به دست آورده اند. البته، در نوشته های حاکمیت شرکتی از تمرکز مالکیت به عنوان ساز و کاری مهم یاد می شود، که مشکلات کارگزاری را کنترل می کند و حمایت از منافع سرمایه گذاران را بهبود می بخشد. با وجود این، چنین تمرکزی می تواند اثرات منفی هم داشته باشد، مانند دسترسی به اطلاعات محرمانه، که عدم تقارن اطلاعات را بین آنها و سهامداران کوچکتر ایجاد می کند. سرمایه گذاران نهادی هم چنین می توانند تضادهای کارگزاری را به واسطه وجودشان در مقام کارگمار(مالک) عمده، ، وخیم تر کنند هر چند که با رشد تمرکز مالکیت این مشکل هم برطرف می شود (اسدومون[1] و سولومون[2]، 1384).
بوش[3] (1998) معتقد است سرمایه گذاران نهادی از طریق جمع آوری اطلاعات ، نحوه عمل شرکت و قیمت گذاری تصمیمات مدیریت برشرکت نظارت می کنند.
[1] asadmon
[2] solumon
[3] boosh
متن فوق تکه ای از این پایان نامه بود
برای دیدن جزئیات بیشتر ، خرید و دانلود آنی فایل متن کامل می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید: